نگاهی به مظهر خالقی به بهانهی اجرای کنسرتاش در سنندج:
مظهرِ خالقی خوانندهی شهیر و پرآوازهی سنندجیالاصل حدودِ پنج دههی پیش سنندج را ترک کرد و در انگلستان رحلِ اقامت گزید
ایشان پس از سرنگونیِ حکومت بعث در عراق و تشکیل حکومت اقلیم کردستان به جنوب کردستان مهاجرت کرد
آقایِ خالقی به سببِ دوریاش از سیاست هیچگاه در شرقِ کردستان و ایران ممنوعالفعالیت نهبود اما هرگز به شرق کردستان و شهر زادگاهاش قدم نهنهاد ولی پس از تشکیل اقلیم کردستان بلافاصله به آنجا رفت
اگرچه همهجای کردستان برای کُردها وطن مشترک است و در آن هیچ شکی نیست اما این مهاجرت اندکی جای تامل دارد و آن اینکه چرا باید به آن بخشی از کردستان بهرود که در سیطرهی بارزانیها قرار دارد و استبداد عشیرهی بارزانی بر آنجا حاکم است؟
چرا هرگز به سنندج باز نهگشت؟
این قضیهی مهاجرت شاید به سبب اجبارِ همسرش بوده باشد زیرا همسرش دخترِ دکتر ابراهیم احمد است و ایشان باجناقِ مرحوم جلالِ طالبانی میباشد
خالقی به جنوب کردستان مهاجرت کرد و در آنجا چندسالی وزیرِ هنر شد اما نه در آن ایام و نه بعدها هرگز به نفع کردستان و هنرمنداناش هیچ اقدامی نهکرد
در دوران وزارت میتوانست برای شادروان کریم کابان یک مستمری ناچیز اختصاص بهدهد که سالهای پایانیِ عمرش را در فقر و فلاکت سپری نهکند و نانآور خانهاش تنها دخترش نهباشد اما چنان نهکرد
میتوانست به سببِ رانتِ خانوادهگی و پستِ اداریاش مانع از حبسِ رفیقِ جانفدا هوزان سرحد و ممنوعالکار شدنِ ایشان و ابراهیم خیاطِ فقید شود اما چنان نهکرد
یا اینکه میتوانست پیشتر از اینها به سنندج بازگردد و به سببِ توانایی وافرش در موسیقی یک آکادامی موسیقی در سنندج، کرماشان یا ارومیه تاسیس کند و موسیقی کردی را تعالی بخشد اما چنان نهکرد
و خیلی کارهای ناکردهی دیگر میتوانست انجام دهد
ایشان نیز به مانند کامکارها زادگاه خود را ترک کرد و آنچه که برایاش اهمیت نهداشت خاک و دیار و ملتِ تحتِ ستماش بود زیرا به مانند همسلفاناش هنر را برای هنر میخواهد نه برای مردم
ایشان بهسانِ کامکارها هیچگاه دردِ و رنجِ ملتاش را نهدید و هرگز خود را شریک درد و آلامِ ملتاش نهدانست
حالا پس از سالها عدهای نان به نرخِ روز خور و منفعتطلب دورهاش کردهاند و ایشان نیز چون دیگر در جنوب کردستان منزوی شدهاست دعوت آنها را پذیرفتهو به سنندج پناه آورده است و در صدد آنست که با اجرای یک کنسرت نفرینِ تاریخ را از خود بهزداید اما غافل از آنست که هرگز کسی نهتوانسته تاریخ را برای مدتی طولانی فریب دهد